آسیب شناسی گرایش به تنهایی
گرایش به تنها زیستی عبارتی که همزمان با توسعه شهرنشینی گریبان گیر جامعه ایران هم شده, این اتفاق درحالی روند صعودی دارد که با تاخیر ازدواج جوانان و افزایش معضلات اجتماعی گره خورده است گرایش به تنهایی معضلی است که در ابتدا گریبان گیر جوامع غربی شد و درحالی به تدریج کشورهای جهان سوم با آن مواجه شدند که امکانات لازم فرهنگی در این کشورها برای انسجام و وابستگی های اجتماعی، خانوادگی و شهری به وجود نیامده بود در ادامه بیشتر بخوانید
در سه میلیون از خانوارها افراد به صورت مجردی، تنها یا بدون ثبت رسمی ازدواج زندگی می کنند؛ این آماری است که در سرشماری نفوس و مسکن سال 95 به ثبت رسیده است. به گفته شهلا کاظمی پور، جمعیت شناس، همزمان با افزایش سن ازدواج، تمایل به »زندگی تجردی«نیز زیاد شده که این موضوع موجب بالا رفتن تعداد خانوارها در این سرشماری شده است.
این آمارها درحالی است که جامعه شناسان دهه 90 را آغاز افزایش زندگی مجردی می دانند. اگرچه قبل از این دهه این نوع زندگی در ایران وجود داشت اما با ورود دهه شصتی ها به دوره جوانی تعداد زندگی های یک نفره هم افزایش یافت. به طوری که وزیر وقت ورزش و جوانان در سال 91 اعلام کرد که 30درصد جوانان در کلانشهرهای تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز به تنهایی زندگی می کنند.
** جوانان امیدی به حمایت دولت ندارند
اما دلیل تمایل افراد به زندگی مجردی چه مواردی است؟ پاسخ امید علی احمدی، جامعه شناس به این سوال این است که گاهی جوانان می گویند که برنامه مشخصی برای زندگی زناشویی ندارند و زمانی که از آنها پرسیده می شود چرا ازدواج نمی کنند؟ می گویند تشکیل زندگی به آنها کمک چندانی نمی کند. در واقع این جوانان امیدی به حمایت جامعه، نهادهای رسمی و دولت ندارند. از سوی دیگر، برخی جوانان در انتخاب شریک زندگی مناسب ناتوان هستند. این جوانان معتقدند که با قدم گذاشتن در مسیر ازدواج استقلال فردی شان را از دست می دهند و ترجیح می دهند تا درآمدی که از طریق شغل شان به دست آورده اند را به شکل فردی برای خودشان هزینه کنند. در این میان، جوانانی هم وجود دارند که نمی توانند با خانواده کنار بیایند و می گویند زندگی در کنار خانواده برایشان توام با آرامش نیست یا اینکه به دلیل تسلط والدین بر بخش های مختلف زندگی شان امکان زندگی همراه با استقلال را ندارند، در نتیجه ناچار به زندگی مجردی می شوند.
این اظهارنظرها درحالی است که به عقیده کارشناسان این حوزه، تبعات منفی زندگی مجردی افزایش سن ازدواج، تاثیرات نامطلوب جمعیت شناختی و آسیب های پزشکی و اجتماعی است.
** ضعیف شدن »خود کنترلی«
در تنهایی به سر بردن افراد نتیجه شهرنشینی است. عواقب آن هم بی هویتی و دور شدن انسان از دیگر افراد است. نهایت چنین اتفاقی هم افزایش خودکشی، اعتیاد، روسپیگری، روابط نامشروع و بسیاری از آسیب های اجتماعی دیگر است. بالا رفتن آمار خودکشی نتیجه فردگرایی مفرط است. از سوی دیگر، بی حسی و بی تفاوتی افراد نسبت به هم نوع خود نیز از دیگر پیامدهای تمایل به تنهایی افراد است.
نمونه آن را زیاد دیده ایم، در حوادثی مانند خودکشی در پل مدیریت و میدان کاج فرد در جلوی چشمان مردم اقدام به خودکشی کرد و همه ایستادند و تماشا کردند. در مکان های شلوغ تهران، حتی یک نگاه یا لبخند شهروند به شهروند دیده نمی شود. افراد همچون رباتی از کنار یکدیگر عبور می کنند. در این میان در انبوه جمعیت، مجرمان و خلاف کاران گم می شوند. اما نکته دیگر ضعیف شدن »خود کنترلی« است که فرد با تنهایی دچار آن می شود.
وقتی مهاجرت به شهرهای بزرگ زیاد می شود و تجانس فرهنگی شکل می گیرد نباید انتظار داشت جامعه با پدیده هایی همچون گرایش به تنهایی روبرو نشود.
حدود 30سال پیش اساتید جامعه شناسی نسبت به چنین اتفاقی برای آینده ایران هشدار دادند حتی به تاخیر افتادن ازدواج جوانان مطرح شد اما مسئولان برای آن برنامه ریزی نکردند. در آن زمان عوامل این تاخیر را مواردی مانند دانشگاه رفتن جوانان، سربازی و پیدا کردن شغل اعلام کردند که همه اینها ازدواج را حدود 10سال به تاخیر می اندازد. نتیجه این تاخیر هم اتفاقی است که برای جامعه ایران افتاده است؛ میل به تجرد. در این میان، فرد با خود می گوید چرا با وجود مشکلات، مسئولیت یک نفر دیگر را هم به گردن بگیرم. از سوی دیگر، ماهواره، فضای مجازی و اینترنت انسان ها را از یکدیگر دور کرده است.
** برای اوقات فراغت جوانان فکری نشده است
اما مسئولان چه وظایفی در قبال چنین پدیده ای دارند؟ به اعتقاد قرائی مقدم، باید تعاملات اجتماعی تقویت شود، وقتی شادی نباشد، تفریح ها مختص طبقه خاصی شود، اقدامی مثل پیاده روی جوانان با یکدیگر جزو برنامه های مسئولان نباشد و به طور کلی برای غنی سازی اوقات فراغت جوانان فکری نشده باشد جامعه به انزوا روی می آورد، مصرف سیگار و قلیان بالا می رود، افزایش فاحشه گری دور از انتظار نیست، ازدواج سفید مد می شود درحالی که از اساس این ازدواج بی معناست و آینده ای برای جوانان در آن نیست. همه اینها متوجه مسئولانی است که نتوانسته اند تعاملات سازنده ای برای شادی و نشاط جوانان ایجاد کنند. آنها اگر جامعه شناسی بدانند اهمیت این موارد را در یک جامعه سالم متوجه خواهند شد.
همه این هشدارها و پیامدها درحالی است که افزایش زندگی تجردی برابر با کاهش ازدواج و در نتیجه کاهش میزان زاد و ولد و جعیت کشور است. بماند که احساس تنهایی می تواند تاثیرات منفی بر سلامت جسمی و روانی افراد داشته باشد و به دنبال آن هزینه های خدمات درمانی هم افزایش می یابد بنابراین دولت ها در سه دهه گذشته اگرچه تمایلی برای برنامه ریزی برای این چالش اجتماعی نداشته اند اما به طور حتم تبعات این کم توجهی در سال های آینده هزینه های بیشتری را به کشور تحمیل خواهد کرد. ضمن اینکه در جامعه ایران که تاکید بر صیانت از سلامت اخلاقی و تشکیل خانواده است توجه به مسایل حوزه جوانان اهمیتی دوچندان پیدا می کند که به نظر می رسد با وجود چالش های اقتصادی کشور حالا حالاها برنامه ای برای فرهنگ سازی و غنی سازی اوقات فراغت جوانان وجود نخواهد داشت.