امام رضا (ع)
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند«
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند«
سید حسن رستگار
قطعه ای از بهشت
قطعه ای از بهشت، باید هم این گونه باشد
و مگر می شود قطعه ای از بهشت روی زمین باشد و شلوغ نباشد؟
آنجا همیشه شلوغ است و چه زیباست که این حالت توفانی همیشه در سیطره ای عرفانی است. وقتی که می رسی و روبه روی ضریح می ایستی؛
وقتی که می بینی دست های قد کشیده را که به طرف ضریح می روند؛
وقتی می بینی ضریح نقطه ای شده است شبیه به مرکز یک پرگار و گویی تمام اشیا در اطراف را به طرف خود می کشد؛
وقتی می بینی حتی انگار آینه کاری ها و نقشنگارها دوست دارند کنده شوند و به طرف ضریح بروند و حتی تمام حروف و واژه های متبرک در اطراف دوست دارند به حرکت درآیند؛
وقتی حس می کنی این مرکز ثقل منتظر آمدنت بوده است و وقتی حس می کنی، غریب طوس همچنان غریب است و تمام این آشنایان، تمام روشنایی ها، مثل وطن او نیست؛
اینجاست که چشم هایت خود به خود می جوشند و دست هایت به طرف ضریح قد می کشند؛ گویی این غریب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده است
حاجتت را بگویی یا نگویی مهم نیست؛
سلام که بدهی، حس می کنی آنجا وطن توست
تنها کافی است بگویی …اَلسَّلامُ عَلَیک یا عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضا الْمُرْتَضی…
محمدعلی کعبی
میلاد عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضا (ع) بر همه عاشقان و شیعیان جهان مبارک باد